کارل مارکس، به گفتهي آیزایا برلین در کتابی که بر زندگی و فلسفهي او نوشت، تاثیرگذارترین فیلسوف کل ادوار تاریخ بر زندگی بشریت بود. فلسفهي مارکس در دفاع از پرولتاریا و علیه کاپیتالیسم یا همان سرمایهداری بنیان نهاده شده است. یکی از گفتههای او بر ضد سرمایهداری این است که سرمایهداری خود وجود خود را ویران میکند. به عبارتی دیگر، کاپیتالیسم به مرور زمان علیه خودش میشود و بنیانش را نابود میسازد. از قضای روزگار انگار این حرف مارکس،برخلاف بعضی گفتههای او که به مرور زمان نادرستی آن اثبات شد، درست از آب در آمده و بحران مالی غرب را بدیهیترین مثال در صدق این نظریه میدانند. یکی از بزرگترین منتقدان کارل مارکس، کارل پوپر، منطقی دان اتریشی است که در کتاب جامعهي باز و دشمنان آن به نقد نظریهی سیاسی مارکس پرداخته است اما در بحث مالی (fiscal) انگار تابحال مارکس پرچمدار بیچون و چرای مخالفت با سرمایهداری بوده است، نظریاتی که هیچ نقد محکمی بر آن نوشته نشده است. غرض از نوشتن این مختصر، مقالهای است که در بیبیسی در رابطه با همین مورد منتشر شده است. این نوشته را میتوانید اینجا بخوانید.
کتاب چامعه باز و دشمنانش خوندم این کتاب از نظر نظری وواقعا خیلی ضعیف هست ، کاملا با ذهن لیبرالی علیه مارکسیسم نوشته شده ، البته انصاف رعایت کنیم قسمت هایجالبی هم داره ! در مورد قسمت "مالی " مطلب باید بگم "گله وار"کردن اخلاق با علتِ " غریزی" بودن و اوردن برابری با زیربنای اقتصادی ان بزرگترین و نابودکننده ترین ضعف مارکسیسم هست ! البته این نقدم از نوع نگاه نیچه هست ،
ReplyDelete